باب الفتوح


 

نويسنده: عباس عسگرلو




 
يک سال از جنگ مي گذرد و بخش هاي زيادي از خاک جمهوري اسلامي ايران در غرب و جنوب در زير چکمه هاي کثيف اشغالگران بي تابي مي کند.
خرمشهر، هويزه، بستان و... جولانگاه بعثيان است و آبادان بزرگ با تمام اهميتش سخت در محاصره ارتش عراق است؛ هيچ اراده ي مؤثري در داخل کشور در پي آزادسازي مناطق اشغالي نيست، به جز امام (ره) که به تنهايي در برابر ملي گراها و غرب گرايان ايستاده است و جبهه منافقان و وطن فروشان سرسختانه راه عناد مي پيمايند.
رئيس جمهور خائن از مملکت گريخته و منافقان کوردل آشکارا دست به سلاح برده اند؛ رئيس جمهور محبوب، رجايي و نخست وزير مردمي، باهنر به دست عوامل نفاق جام شهادت نوشيده اند؛ 72 نفر از ياران انقلابي امام(ره) پرواز کرده اند. آيت الله بهشتي و آيت الله مطهري بال شهادت گشوده اند و شهداي محراب هم راه آسمان را در پيش گرفته اند.ارتش چهار عمليات ناکام انجام داده و سرخورده از کسب پيروزي است؛ نيروهاي انقلابي، مردم حزب الله و سپاه پاسداران مجال عمل نيافته اند و کمتر نشانه اي از اعتماد به نفس در اردوگاه ايران اسلامي است. رسانه هاي بيگانه با تمام قوا به ميدان آمده اند تا کار جنگ را در فاز رواني آن يکسره کنند. لس آنجلس تايمز:« وقتي که اوضاع جاري ايران مورد بررسي قرار مي گيرد، يک کلمه بيش از هر واژه ديگري در گوش طنين انداز مي شود و آن « از هم پاشيدگي» است؛ ناظراني که حتي کوچکترين اختلافات سياسي ايران را از نظر دور نمي دارند حالا ديگر متقاعد شده اند مناقشات کنوني اين کشور، زمينه را براي سرنگوني رژيم و تعويض قدرت به يک نظام نوين آماده مي سازد.»
در اين ميان باز هم تنها و تنها مراد عاشقان و امام انقلاب با دم مسيحايي خود اين تن زخم خورده را جاني تازه مي بخشد:« من منتظرم که اين حصر آبادان از بين برود و هشدار مي دهم به پاسداران، قواي انتظامي و فرماندهان قواي انتظامي که بايد اين حصر شکسته شود، مسامحه نشود در آن، حتماً شکسته شود.» امام(ره) جنگ را خوب مي فهميد و انگشت روي نقطه حساس آن نهاده بود؛ با آزادسازي آبادان نوار پيروزي هاي صدام قطع مي شد و به علت شکل خاص و عمق کم منطقه و تناسب آن با توان نيروهاي خودي به علاوه ارزش نظامي فوق العاده اي منطقه که توان تأثيرگذاري عميق در روند جنگ و برگرداندن کفه ترازو به سمت ايران داشت، از علل انتخاب هوشمندانه و حکيمانه حضرت امام(ره) بود.
امام(ره) به تأثيرات منطقه اي و جهاني اين پيروزي کاملاً واقف بود و با استفاده از قيد « بايد» راه را به فرزندان شجاع خود نماياند و هرگونه ترديد را از دل فرماندهان ارتش و سپاه زدود.
به زودي طرح « حمزه سيدالشهداء» که قبلاً يک بار مطرح شده ولي نافرجام مانده بود دوباره به روي ميز فرماندهان سپاه بازگشت؛ آنها نيز با الگوگيري از تنها پيروزي نسبي موجود در پرونده جنگ- عمليات فرمانده کل قوا، خميني روح خدا- اقدام به تکميل طرح نمودند. سپاه نيک مي دانست که تنها راه اثبات حقانيت خود و توانمندي نيروهاي حزب اللهي و ورود موفقيت آميز آنان در تمامي صحنه هاي نبرد مشروط به انجام پيروزمندانه اين عمليات است؛ عملياتي که با تکيه به شناخت کافي فرماندهان از زمين و منطقه و استفاده مطلوب از تجارب يک ساله جنگ آهنگ آغازيدن گرفته بود.
سردار محسن رضايي:« ثامن الائمه(ع) در واقع نتيجه ده ماه جنگ بود و سپاه با عمليات هاي محدودي که در قبل از آن انجام داد تجربه هاي خوبي به دست آورد، اولاً يک ارزيابي از دشمن به دست آورد که ضعف و قوت او چيست، ثانياً سپاه خود را آزمايش کرد و اين که چگونه به دشمن حمله کند... سپاه معتقد بود ما خودمان بايد دشمن را بيرون کنيم و خودمان يعني نيروي پياده، يعني جنگ شهادت طلبانه، يعني جنگ نزديک... در حقيقت سپاه در ميدان نبرد به يک تئوري جنگ انقلابي رسيد...»
در مورد طرح عمليات سردار غلامعلي رشيد چنين مي گويد:« بنابر تجربيات قبلي، در طراحي اين عمليات چند فاکتور در نظر گرفته شد، اول تهاجم يکپارچه و همه جانبه در کل محورها، دوم حمله شبانه، سوم قيچي کردن دشمن در دو پل و چهارم تک پشتيباني تا حدودي فريبنده از محور ماهشهر...». صرف نظر از موارد ياد شده عوامل ديگري نيز در طراحي عمليات مؤثر بودند؛ زمين صاف و هموار منطقه، اجراي عمليات را در تاريکي شب ديکته مي کرد تا قدرت زرهي دشمن بي اثر شود. از طرفي وجود موانع طبيعي( رودخانه کارون، رودخانه بهمنشير و هورشادگان) و موانع مصنوعي ميدان هاي مين، سيم خاردار، تله هاي انفجاري به عمق 100تا 150 متر ) موجب آن مي شد تا جهت گيري عمليات به سمت دو پل« قصبه» و « حفار» بر روي کارون که تنها راه ارتباطي دشمن بودند متمرکز شود.
وجود فضاي مانوري شمال رودخانه بهمنشير که به همت سردار مرتضي قرباني و بخشي از پاسداران و مردم در منطقه ذوالفقاريه به دست آمده بود و همين طور ايجاد تدريجي خط پدافندي موسوم به ميدان تير که در سه راهي آبادان و فياضيه شکل گرفته بود از عوامل مؤثر در طراحي به شمار مي رفتند؛ جاده وحدت هم که با تلاش جهاد سازندگي فارس از محور ماهشهر- آبادان و با عبور از جلو پيشاني سر پل عراق تا آبادان احداث گرديد باعث جا به جايي سريع نيروها شد. با توجه به آنچه گفته شد در طرح نهايي مانور، جبهه هاي دارخوين و فياضيه به عنوان تلاش اصلي و جبهه هاي ميدان تير( تا ايستگاه 7 و ايستگاه 12) و ماهشهر به عنوان تلاش فرعي در نظر گرفته شدند. در نخستين دقايق پنجم مهرماه 1360 عمليات « ثامن الائمه(ع)» با رمز « نصر من الله و فتح قريب» به استعداد 16 گردان از سپاه، 13 گردان از ارتش و يک گردان از ژاندارمري از چهار جبهه متفاوت کليد خورد. در جبهه ماهشهر و جبهه ذوالفقاريه تا قبل از ظهر و در کمتر از 12 ساعت رزمندگان اسلام با عبور از خاکريزهاي اول و دوم دشمن به خاکريز سوم آنها رسيدند؛ در جبهه فياضيه نيروهاي اسلام با ساعتي تأخير وارد عمل شدند و مقارن اذان صبح جاده مهم اهواز- آبادان را آزاد ساختند.
در جبهه دارخوين که شاهکار نيروهاي خودي به شمار مي رفت اوضاع کمي متفاوت بود؛ شهيد حسن باقري فرمانده عمليات در محور دارخوين، قبل از عمليات :« مطابق طرح پيش بيني شده بود براي مسدود کردن راه هاي ارتباطي و تدارکاتي دشمن در حين عمليات، همزمان با غروب آفتاب با کمک برادران شرکت نفت ترتيبي داده شود تا با انتقال جريان نفت سياه به رودخانه کارون و به آتش کشيدن آن در ساعات اوليه صبح، علاوه بر ايجاد رعب و وحشت ميان سربازان عراقي، معابر وصولي و تدارک لجستيکي و نيروي آنها را قطع کنيم.» ولي در عمل زودتر از موعد پيش بيني شده يعني ساعت 2 بامداد در حالي که سطح آب را لايه اي از نفت سياه به ضخامت 1 تا 2 سانتي متر تشکيل مي داد با اصابت گلوله توپ يا خمپاره دشمن رودخانه آتش گرفت و اگرچه کار پشتيباني و هدايت را تا حدودي براي ما مشکل کرد اما دود حاصل از آن در صبح روز بعد به زيان مطلق عراق تمام شد و در حالي که دود به سمت نيروهاي خودي پيش مي رفت در آخرين لحظات به طرز معجزه آسايي جهت باد به سمت دشمن عوض شد و دشمن در هرج و مرج کامل گرفتار آمد؛ آتش زدن رودخانه باعث شد که خيلي زودتر از موعد هدف اصلي يعني پل قصبه تأمين شود.
خالد حسين النقيب از افسران عراقي در کتاب حزب بعث و جنگ:« حريقي در منطقه سلمانيه اتفاق افتاد که دود غليظ ناشي از آن آسمان منطقه را به طوري که امکان هرگونه مانور هوايي در صحنه نبرد را به دليل عدم ديد کافي سلب کرد.» علاوه بر خلق جهنم ياد شده، هنر ترکيب تلاش اصلي و فرعي در طرح مانور، به زيبايي به اجرا درآمد و در ابتکاري ديگر رزمندگان از نهر شادگان جهت نزديک شدن به دشمن استفاده کردند و با حمله به جناح دشمن و انهدام گردان زرهي صلاح الدين عراق جاده اهواز- آبادان را تأمين نمودند. النقيب:« انصافاً بايستي گفت که نيروهاي ايراني با شجاعت کم نظيري در صحنه نبرد مبارزه مي کردند.» در همين محور ابتدا پل قصبه تصرف شد ولي با پاتک مستمر و سنگين دشمن و احتمال باز پس گيري آن توسط آنها، رزمندگان اسلام اقدام به انهدام پل کردند تا آخرين شعله هاي اميد ارتش بعث نيز خاموش گردد.
پاتک هاي رژيم بعثي علي رغم حجم فراوان به سرانجام نرسيد و سپاه اسلام در ساعات اوليه دومين روز عمليات موفق شد خط پدافندي در شرق رود کارون را تثبيت نمايد. آري سپاه اسلام باب فتوحات خود را گشوده بود.
بدين ترتيب اولين عمليات گسترده سپاه و باز اولين عملياتي که سپاه و ارتش را با وحدت عمل و هماهنگي با هم آشنا مي ساخت، با تحميل بيش از 3000 کشته و زخمي و اسارت حدود 1800 نفر از ارتش اشغالگر به پايان رسيد. 90 دستگاه تانک، نفربر و 150 دستگاه خودرو به غنيمت رزمندگان اسلام درآمد. همين طور 3 فروند هواپيما و يک فروند بالگرد دشمن نيز سرنگون گرديد و تعداد زيادي لودر و بولدوزر، سلاح و مهمات منهدم گرديده و يا به غنيمت گرفته شدند.

پي نوشت ها :
 

نبردهاي شرق کارون به روايت فرماندهان- مرکز مطالعات و تحقيقات جنگ
 

منبع: ماهنامه طراوت، شماره 65